کتاب "تاریخچه ی شرلوک" (Sherlock Chronicles) که در سال 2014 چاپ شد مطالب جالبی در مورد مراحل مختلف ساخت سریال شرلوک جمع آوری کرده است. یکی از بخش های جالب این کتاب صحنه های حذف شده از قسمت های مختلف است که به شکل بخش هایی از فیلم نامه منتشر شده اند. در این پست صحنه های حذف شده ی مربوط به پرونده ی صورتی را بخوانید.
15 نمای خارجی. پشت بام اسکاتلندیارد-روز 15
لستراد از در خدمه وارد پشت بام مسطح می شود. شروع به روشن کردن سیگارش می کند. به آرامی و راحتی صحبت می کند انگار که می داند کسی صدایش را می شنود.
لستراد.
راستش دارم سعی می کنم ترکش کنم. به این فکر می کردم که (به جاش) پیپ بکشم. پیپ کشیدن روی تو چه تاثیری داره که سیگار نداره؟
یک ضرب و صدایی متشخص از دور می آید
شرلوک.
(از دور) سرطان آرواره
لستراد می خندد و به اطراف نگاه می کند. مردی قدبلند و لاغر که ما پشت سرش را می بینیم دقیقا بر لبه ی پشت بام ایستاده است و به لندن نگاه می کند. یک سایه.
لستراد.
باشه. این دفعه چه اشتباهی کردم؟
شرلوک
یادداشتی نبوده. نشونه ای نبوده. هر کدومشون تو محل عجیبی اتفاق افتاده که هیچ معنایی براشون نداشته...جایی که هیچ وقت نرفتند....من بودم خودمو این جوری نمی کشتم.
دوربین روی لستراد. معذب به لبه ی پشت بام نگاه می کند جایی که شرلوک ایستاده است.
لستراد
خب..این روزها چطوری؟
47 نمای داخلی. اتاق خواب جان-شب 47
همان اتاق بی روحی که قبلا دیدیم. جان وارد می شود. مستقیم به طرف میز تحریر می رود کشو را بی هوا باز می کند. اسلحه!
48 نمای خارجی. لیموزین-شب 48
جان سوار می شود. زن برای لحظه ی بسیار کوتاهی نگاهش از گوشی بلند می شود.
جان
ببخشید. باید به یه کاری می رسیدم.
زن
اسحله تو برمی داشتی؟
جان
...بله
54 نماب خارجی. خیابان بیکر -شب
شرلوک
اینجا محل شکارشه. همین جا تو قلب شهر. الان می دونیم که قربانی ها ربوده شده بودند و این همه چیز رو عوض می کنه. چون همه ی قربانی ها در محل های شلوغ ناپدید شدند، از خیابون های شلوغ- ولی هیچ کسی رفتن اون هارو ندید. اون ها از زندگی روزمره شون خارج شدند و با یک فرد غریبه رفتند و بهش اعتماد کردند تا لحظه ای که سم رو قورت دادند. ابن یکی قادر به انجام کارهای غیرممکنه- باید به خودش افتخار کنه.
جان
تازه اگر آقا باشه. خانم صورتی پوش نوشته بود "ریچل"
شرلوک
اره. عجیبه. تا زمانی که نفهمیم ریچل کیه حدس و گمان فایده نداره. نباید در نبود حقایق تئوری سازی کرد.
شرلوک
فکر کن، ولی ، فکر کن! چه کسی هست که ما بهش اعتماد می کنیم حتی وقتی نمی شناسیمشون؟ چه کسی هست که بدون جلب توجه هر جایی می رود؟ چه کسی در میان شلوغی شکار می کند؟
83 نمای داخلی. کلاس دانشگاه - شب 83
شرلوک به قرص جلوی رویش نگاه می کند.
راننده ی تاکسی
آیا بهت بطری خوب رو دادم یا بطری بد؟ هر کدومشو می تونی انتخاب کنی. باید قبوا کنی که وقتی به قاتل های زنجیره ای می رسه من تقریبا از مهربونام.
ترجمه از بیکر استریت